پژوهش حاضر به منظور رابطه بين عزت نفس مديران و اثربخشي آنان در مدارس راهنمايي دخترانه ناحيه 2 آموزش و پرورش شهرستان مشهد انجام گرفت. فرضيه اساسي در اين پژوهش آن است که بين عزت نفس مديران و اثربخشي آنان در مدارس ارتباط معني داري وجود دارد.
جامعه آماري در اين تحقيق، کليه مديران مدارس راهنمايي دخترانه (20نفر) و کليه معلمان (220 نفر) در ناحيه 2 شهر مشهد است.
گروه مورد بررسي کليه مديران مدارس راهنمايي دخترانه است. بنابراين براي گروه مديران از روش سرشماري به جاي نمونه گيري استفاده شده است و حجم نمونه براي گروه معلمان 55 نفر مي باشد. ابزار گرد آوري اطلاعات در اين پژوهش را در يک پرسش نامه محقق ساخته تحت عنوان (اثر بخشي مديران) که براي تعيين اثر بخشي مديران توسط معلمان مربوطه تکميل مي گرديد و ديگر يک تست (مقياس عزت نفس آيزنک) براي تعيين عزت نفس مديران که توسط خود مديران پاسخ داده مي شود تشکيل مي دهد.
روش تحقيق در اين بررسي همبستگي است و براي تحليل داده ها از ضريب هم بستگي استفاده شده است.
نتايج به دست آمده عبارت اند از:
1- بين عزت نفس مديران و اثر بخشي آنان رابطه معنا داري وجود دارد.
2- بين اثر بخشي مديراني که عزت نفس بالا دارند و مديراني که عزت نفس پايين دارند، تفاوت معني دار وجود دارد.
3- بين اثر بخشي مديراني که عزت نفس بالا دارند با مديراني که عزت نفس متوسط دارند، تفاوت معني داري وجود ندارد.
4- بين اثر بخشي مديراني که عزت نفس متوسط دارند با مديراني که عزت نفس پايين دارند، تفاوت معني دار وجود دارد.
نتايج به دست آمده گوياي اين واقعيت است که هر چه عزت نفس مديران بالاتر باشد، اثر بخشي آنان بيشتر است و برعکس و هم چنين بيشتر مديران مدارس، تقريباً از عزت نفس بالايي برخوردار مي باشند...